اینجا دیگر من منم

اینجا دیگر من منم

قضاوت بقیه ب یه ورم...والا
اینجا دیگر من منم

اینجا دیگر من منم

قضاوت بقیه ب یه ورم...والا

وای

استاده الان اومد بهم گفت اخروقت بیا یه دقه تو اتاقم

الان استرس گرفتم ک ینی چی میخاد بم بگه‌‌...

نکنه بگه با دپارتمان صحبت کردم و نمیتونی بری روتیشن چهارم

نکنه بگه من فهمیدم از حرفایی ک با بقیه زدی بهشون گفتی از لب من خوش‌ت نمیاد و با من صادق نبودی

نکنه بگه تو به ۱۰ نفر دگ همزمان بااینکه تو لب من بودی و گفتی جوین میشم ایمیل زدی برا روتیشن چارم

نکنه بگه پروژه تو لب من انجام ندادی

نکنه بگه فردا و این روزای تعطیل باید بیای لب

ولی از همه بیشتر ترسم از ۳تای اوله...

چون اگ چیز منفی و بدی نبود نمیگفت بیا اتاقم، همینجا توو لب ک وایساده بود و حرف میزد، اینم ادامه حرفاش میگفت...

باید برای هرگونه خواری و زشت شدنی آماده کنم ذهنمو‌...ولی خداکنه نگه نمیتونی بری روتیشن چهارم... TT 


لعنت ب اون لحظه ای ک تصمیم یهویی گرفتم و دهنمو باز کردم...ک الام اینهمه استرس میکشم بخاطرش چند هفته ست...


################

اپدیت:

رفتم اتاقش ...هیچکدوم از فرضیه هام درست نبودن....

فقط گفت من ۲۰ ژانویه میرم یک ماه هند بمونم، لطفا روتیشن چهارم‌تو رفتی و تصمیم قطعی گرفتی بهم بعد دو هفته بگو ک بدونم باید چکار کنم...

پشامینم...چرا این فرد نایس از آب درومده....بقیه دارن همه بد میگن...

چقد من استرس کشیدم -_-

نظرات 1 + ارسال نظر
monparnass شنبه 9 دی 1402 ساعت 23:53 http://monparnass.blogsky.com

"لطفا روتیشن چهارم‌تو رفتی و تصمیم قطعی گرفتی بهم بعد دو هفته بگو ک بدونم باید چکار کنم..."

این سیستم درسی ات چه جوریه؟
تحقیق و رفتن به آزمایشگاه ، نوشتن رساله و ...متداولن
اما
تا حالا اصطلاح روتیشن به گوشم نخورده
ظاهرا منظور اینه که لب های مختلفی رو باید بری
مثل مرحل انترنی دانشجوهای پزشکی که یه مدت توی هر کدوم از بخش های مختلف یک بیمارستان الزاما باید کار کنن.
،همینطوره؟


پ.ن :
چند سال پیش یه دختر ، وبلاگی به اسم ویران داشت
- شاید هم سایت بود -
که مثل تو توی آمریکا داشت درس می خوند
در شرایط بدی بود
پدر و مادرش در ایران بودن و از هم جدا شده بودند
یه پارتنر آمریکایی هم برای خودش پیدا کرده بود
برای رفع نیاز ... نه عاطفی و احساسی
واقعا زیر فشار درس و زندگی ویران شده بود
و به زمین و زمان فحش های رکیک می داد
حدس می زنم بیولوژی می خوند
چون
بارها گفته بود که ناچاره با ویروسها
و عوامل بیماری زای واقعی توی لب ها کار کنه .
چیز ترسناکی بود
فکر کن مجبور باشی با عامل سیاه زخم یا طاعون
یا دیفتیری سر و کار داشته باشی
اون هم با اون شرایط زندگی
که برای آدم تمرکز حواس نمی ذاره !!!

اینو گفتم که بگم مراقب شرایط روحی ات باش
خوب غذا بخور
خوب بخواب
و خوب ورزش کن
اینطوری
هم روح و روانت آسوده تر میشه
هم
مشکلات فشار کمتری بهت وارد می کنن

بله یه حالت کارآموزی داره
باید بصورت چرخشی توی لب های مختلف چند هفته بریم و نهایتا یکی رو انتخاب کنیم ک ۵،۶ سال آینده دوره دکتری رو با اون بمونیم.


واقعا ممنون بابت این کامنت
هیچ ایده ای ندارین چقد منغلب شدم و چقد برام ارزشمند بود حرفی که زدین...حس یه آدمی رو دارم که فراموش شده ولی با این صحبتتون احساس کردم یکم نور بهم تابید...
ممنون واقعا...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.