اینجا دیگر من منم

اینجا دیگر من منم

قضاوت بقیه ب یه ورم...والا
اینجا دیگر من منم

اینجا دیگر من منم

قضاوت بقیه ب یه ورم...والا

امشب

خب خب

امشب شب بلندی بود

ساعت ۴ از دانشگاه اومدم، ۴۵ مین استراحت کردم، بعدم پاشدم کارامو کردمو رفتم پیست اسکیت، امروز هوا وحشتناک سرد نبود ولی یه مه ریزی وجود داشت...

چند دقیقه کنار پیست نشستم تا سبی اومد، و بلافاصله خواست بره کفش بگیره...من اول مقاومت کردم برا رفتن، ولی اصرار کرد...خلاصه جفتمون کفش اسکی گرفتیم و وارد پیست شدیم...خییییلی ام سخت نیست برخلاف ظاهرش...ینی احتمالا بعد از چندبار سوار شدن آدم راه میوفته، ...کلا دستو پا شکسته میرفتم یکم جلو، سبی ام کم و بیش هوامو داشت نبوفتم، ولی یجاش افتادم از باسن محکم خوردم زمین، بعد سبی رم کشیدم اونم پرت شد زمین :))) دردناک و خنده دار بود...دگ من بعد از یکم بازی بیخیال شدم چون هم ترس زمین خوردن و شکستن استخون ها رو میدادم هم اینکه گفتم الان فردا مث چی بدن درد میگیرم...ولی سبی حسابی بازی کرد...بعدم رفتیم سینما همون فیلمو دیدیم...بعدم رفتیم اونطرف خیابون یه پیتزای به غایت شور و سنگین و چرب تخماتیک خوردیم...اسمش پیتزا گادفادر بود، ک آی من ریدم توش...افتضاح بود ،خدمه شم مث خود پیتزاش تخماتیک بودن...

بعدم برگشتیم...سبی رو گذاشتم خونش، یه مه غلیظی گرفته بود ک حسابی ترسیدم...ولی خداروشکر بدون حادثه برگشتم خونه...

امشب هردوجا رو من خرج کردم...و سبی اصن ب روی خودش نیاورد ک تعارفم بزنه...حالا دفعه اول و اخر بود...ولی نمیدونم چرا همون اول و اخر هرچیزی ام باز من پولم میره ://


الان یکم درد پا و درد لگن دارم ک امیدورام بهتر بشه تا فردا...

خیلی خابم میاد...دارم بیهوش میشم...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.