دلم خونه و شهر خودمو میخواد دیگه...اون دورهمی با دوستام ک میرفتیم یه باغی جایی توی سرما، روی تختایی ک دورش پلاستیک کشیده بودن ک مثلا سرد نشه،،و بخاری برقی کنار تخت...اونا قلیون میکشیدن من چایی نباتمو میخوردم و کلی میگفتیم و میخندیدیم...